جغد شب

جغد پر می‌زند و در شب واژگانِ جادو می‌خواند

جغد شب

جغد پر می‌زند و در شب واژگانِ جادو می‌خواند

جغد شب
آخرین مطالب

به این باران

شنبه, ۲۸ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۵۹ ب.ظ

شبانگاه آسمان می‌بارد و ما تا به خود صبح زیر نوازش پرمهرش، شانه به شانه و دست در دست هم، می‌دویم و می‌خندیم. شهر از قهقه‌های شادمانه‌‌مان می‌شکفد و رهگذرانی درگیر روزمرّگی‌ها و روزمردگی‌ها را به دنیای رنگ‌ها و آواها برمی‌گرداند.

به زیر این باران می‌خندیم و راه می‌رویم و گاه می‌دویم و پیوسته خیس می‌شویم و همواره لحظه را زندگی می‌کنیم. مهم نیستند فرداها، مهم نیستند غم‌ها و دلهره‌ها و اندوه‌ها، مهم نیستند و فقط ماییم که هستیم. دنیا همین الان است و همین جاست و همین ماییم. دنیا همین دست توست در دستم، همین نوای توست در گوشم، همین بودن توست کنارم.

به روی پلی خالی از جمعیت بر فراز خیابانی پرازدحام، روشنایی‌های شهر را به تماشا می‌ایستیم و اعداد سبز و سرخ معکوس را می‌شماریم و دنیا که از حرکت می‌ایستد، به هم می‌پیوندیم. ما هراسانیم و مشتاقیم و بارانیم و می‌باریم و پلیدی شهر را با بوسه‌ها می‌شوییم.

هر بوسه می‌شود دستی نوازشگر بر لبان دیگری، لمسی پرمهر بر روح آن یکی. هر بوسه می‌شود کلمه‌ی «عشق» و «مهر» و «یگانگی» و رگبار بوسه‌ها «دوستت دارم» را می‌نویسد. بوسه‌ها هزاران هزار واژه‌اند که جز به زبان سکوت به زبان نتواند راند و هزاران هزار احساس‌اند که هنوز حتی ‌تک‌واژه‌ای در توصیفشان نگاشته نشده است.

شهرِ تاریک قدم به قدم همراه‌مان روشن می‌شود و تویی کهکشانی که درون خود خورشیدی داری فروزان‌تر از هرآنچه در گستره‌ی خیال بگنجد و منم ستارگانی مات و مبهوت این کهکشان تو. تویی ماه و تویی خورشید و تویی هوای بارانی. منم اویی که باران را نفس می‌کشد و قطرات را می‌چشد و تو را می‌خواهد و قلبت را می‌جوید.

بوسه، بوسه، بوسه، از جای‌جای بوسه‌هایمان ستاره است که جوانه می‌زند و آرام‌آرام تاریکی را پس می‌راند و شب پگاه را آبستن می‌شود تا که در اوج کام‌ستانی‌مان غنچه‌ی گیتی می‌شکفد و دنیایی از نو پدید می‌آید. بوسه، بوسه، بوسه... تو تمام عطرها و طعم‌های عالم را به کام داری و تمام ستارگان و کهکشان‌ها را پناهگاهی.

منم و تویی که در گلوگاهی تاریک به زیر چتر باران ایستاده‌ایم و از ملکوت ندایی طنین‌انداز می‌شود که: «ببوس مرا!» و منم اویی که خود را به تو می‌سپارد و تویی اویی که دگرباره می‌شوی قلمرو واژه‌شاه گمگشته و شب است که می‌شود حریم‌مان. آغوش توست قلمرو کبریا و شهبانویی شیرین‌زبان و شیرین‌کام که شاهان از برای تصاحبش به نزاع برخیزند و فرشتگان از شوقش به صف فروافتادگان درآیند و آدم‌ها مطیع امر این حوا سیب را چینند و خورند.

تپش‌های قلب و جوشش خون در رگ‌هایمان است که پیوسته خروشد و گوید: ببوس مرا، ببوس مرا و ببوس و ببوس و بوسه زن مرا. لب بر لبانم بفشار و مرا به خود راه بده و آبادم کن. بیا در هم یکی بشویم و بوسه‌ی مسیحایی بر لبانم بکار و مرا آب حیات بده و در کام خویش جاودانم ساز.

تو خود معنی عشقی و خود بارانی و خود ابری و آغوشت بی‌کرانِ آسمان است و من رو کرده‌ام به بارش بی‌امان این آسمان ابری و عشق است که بر من می‌بارد و نوایی که پیوسته در عمق جانم گوید: ببوس مرا!

تویی تمثیل ابدی وحدت وجود و خود شب را پگاهی و پرنده‌ای بلندپروازی و غزالی تیزپایی و دولفینی چالاکی و خود فرشته‌ای و ازل و ابد را جاودانی و تمامِ هستی در توست و هرچه نیست هم هستی. تو تضاد بودن‌ها و نبودن‌هایی. تویی جمع هرچه دیگران هستند و تویی فراتر از وجودِ آنانی که نیستند. بوده‌ها و نبوده‌ها در توست.

تو آن شهبانویی که بوسه‌هایش ایزدبانوان بوالهوس عشق اساطیر را شرمسار کند. تو آن سلحشور کهنی جسارتش رنگ از رخسار دلیرترین جنگجویان پراند. تو آن کاتبی که نانوشته‌های عشاق را با قلم خونین خویش بر لبان کتاب رقم زند. تو آن قدیسی که در آتش سوخت اما عذر نخواست. تویی او که همانند ندارد.

واژگانم هیچ‌اند در قیاس با بوسه‌هایت، چه که من از جنس حرفم و تویی عمل، چه که من گویم و تو دست جنبانی، من می‌نویسم و تو می‌بوسی. ماییم که در اوج فاصله می‌گیریم تا سوزش این بوسه در این سرما گرممان سازد.

چون همیشه قلب از سینه بیرون کشیدم، پیش‌رو گذاشتم، به آوازش گوش دادم و فریادهایش را نوشتم اما این ماهی قرمز شناور در دل، شنا در محیط سینه‌ی تو را می‌خواهد و تمام تمنایش تویی و تو.

بیا و تمام ناگفته‌ها را بوسه به بوسه تو در دهانم بگذار.
  • آرائیل

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی