۰۲
خرداد
***
بخارای من، ایل من نوشتهی محمد بهمنبیگی
امتیاز من: ۴ از ۵ ستاره۳.۵
«بخارای من، ایل من» کتابی است که نباید با تصور داستانی پیچیده خواندش، چون نویسنده انگار بیشتر خواسته باشد خواننده را کمی با حالوهوای ایل و باورها و رسومشان آشنا کرده باشد. انگار میخواهد فارسی سلیس خودش را به رخ بکشد و آخرینبار هم در جایگاه معلم ظاهر بشود.
اگر داستانهای نیمهی دوم همان ساختار جذاب و داستانگونهی بخش اول را داشتند، گیرایی بیشتری پیدا میکرد اما خواندن چند داستان آخر که البته تجربیات و خاطرات خود بهمنبیگی هستند، در قیاس با ماجراهای اول کتاب تا حدی کسالتبار است. داستانهای نیمهی اول اما هرکدام حرفی برای گفتن دارند و از نظرم تنوع کلماتشان بیشتر از چند داستان آخر بود.
نثر پخته و روان و بکر بهمنبیگی چیزی است که همهی ما نیاز داریم و خواندنشان برایمان واجب است. جملات کوتاه، عبارات و اصطلاحات اصیل و فارسی و گاهی هم درونمایهای که آدم را به فکر فرو میبرد، قوت کتاب است؛ ضعفش هم پریشانی گاهوبیگاه خطوط داستانی و تکرار در مضمونها و کسالتآوری داستانهای آخر که البته، میشود درکش کرد. واژهنامهی مختصر پایان کتاب هم کاش مفصلتر بود. میشد بیشتر یاد گرفت.
رویهمرفته برای مایی که گرفتار نثر پریشان نویسندهنماها و مترجمهایی هستیم که حتی افراد ایل فارسیمَدان (از طوایف پنجگانهی ایل قشقایی که میگفتند زیاد با زبان فارسی آشنایی نداشتند) هم در مقایسه با آنها فارسی شیواتر و مفهومتری دارند، خواندن این نثر شستهورفتهی یک معلم جرعهای آب گواراست در این برهوت.
به همه پیشنهاد میکنم لذت یک بار چشیدن نثر بهمنبیگی را امتحان کنند. انگار درحالحاضر نشر «نوید شیراز» کتابهای بهمنبیگی را چاپ میکند اما در تهران دستفروشها هم دارندشان.
دیدن تمام نظراتم