جغد شب

جغد پر می‌زند و در شب واژگانِ جادو می‌خواند

جغد شب

جغد پر می‌زند و در شب واژگانِ جادو می‌خواند

جغد شب
آخرین مطالب

۴ مطلب در دی ۱۳۹۷ ثبت شده است

۱۷
دی

در این قحطستان مردم امید می‌خورند. امید می‌کارند و امید درو می‌کنند. به خیالی است محصولشان امید. در این جهنم‌دره‌ی بی‌نام‌ونشان، امید است قوت غالبشان و به هر فطر، فطریه خون می‌دهند که امید در خونشان ریشه دوانیده. امید است به فردا و فرداها، امید است ته جیب خالی و شکمی که غار ظلمتی شده حریص، امید است این امید است مرهم بر تن، و رنج است زیر امید که چون امیدِ کافوری را از تن بخراشی، پوسیده و گندیده‌ است گوشت‌ها به زیرش.

آی مردمان، ای مردگان، های به وهم زندگان، برون آیید از مزرعه‌ی وهمی خویش که کویر شخم می‌زنید و بذر نمک می‌پاشید و با آه آبیاری می‌کنید. امیدستان نیست، مزرعه‌ی اوهام است این که کاشته‌اید و ثمر ندارد جز یأس. بذر وهم می‌کارید آی مردم، که درو نخواهید کرد جز آفت روان، جز امید واهی نیست ثمرتان. پوچ است این غله‌تان. سنگ است نان‌تان. مرگ است پایان‌تان.

  • آرائیل
۰۲
دی

تازه فهمیدم وقتی خیال می‌کردم دارم درست پیش می‌روم، وقتی خیال می‌کردم می‌توانم یکی از آن بهترین آدم‌های روی زمین باشم، بدجور اشتباه کردم. آن‌قدر بد که یکی از آن دوست‌های خوب را از دست دادم. آن‌قدر بد که الانش مانده‌ام بعد از یک سال چطور با آن آدم روبه‌رو بشوم، چطور معذرت بخواهم.

آدم به همین راحتی ندانسته اشتباه می‌کند و بعدش می‌ماند چطور گندش را جمع‌وجور کند. آدم نمی‌داند دارد چقدر به خطا می‌رود و خوب که به آخر راه رسید، خوب که آن تابلو قرمز گنده جلو رویش ظاهر شد، تازه آن موقع است که می‌فهمی خراب کرده‌ای.

  • آرائیل
۰۱
دی

داریم دست در دست هم روی زمین منجمد این جهنم راه می‌رویم و پایم هی روی برف‌ها می‌سُرد. امان از این کفش‌ها، امان از این برف و بوران بی‌امان. آخرش که چیزی نمانده بیفتم، دستم را می‌چسبی و از دهانت درمی‌رود که: «الله‌اکبر!»

شگفت‌زده نگاهت می‌کنم و می‌خندم. «توی این وضع حتی کافر هم به خدا ایمان می‌آره.»

نگاهم می‌کنی. دلبرانه چشم‌غره می‌روی. «یعنی می‌گی من کافرم؟»

نگاهت می‌کنم. غرق می‌شوم. می‌میرم و زنده می‌شوم. «تو خودت خدایی.»

  • آرائیل
۰۱
دی

نوشتن همین‌طوری وسوسه‌انگیز است. این که لازم نباشد فکر کنی و کلمات را برقصانی و بگذاری به سیر عادی و روزمره‌ی خودشان کنار هم قرار بگیرند. کوتاه نوشتن و سریع نوشتن و از هیچ نوشتن. شاید خوب، شاید بد.

  • آرائیل