جغد شب

جغد پر می‌زند و در شب واژگانِ جادو می‌خواند

جغد شب

جغد پر می‌زند و در شب واژگانِ جادو می‌خواند

جغد شب
آخرین مطالب

روزنوشت #2

دوشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۵، ۰۷:۳۷ ب.ظ

در زندگی همۀ ما آدم‌هایی هستند که نه پیش و نه بعد از آن‌ها دیگر زندگی نکرده‌ایم؛ پیش از آن‌ها زندگی کردن را بلد نبودیم و بعد از آن‌ها، دیگر تاب و توان زندگی کردن را نداشتیم. اما حقیقت شاید چیز دیگری‌ست. شاید باید فقط زنده ماند و ادامه داد، باید درس گرفت، محرکی تازه پیدا کرد. شاید امیدی واهی به دیدن دوبارۀ آن آدم‌ها؛ شاید امید به این که روزی خبری از آن‌ها به دستمان برسد؛ شاید هم این امید که روزی، در جایی که شاید حتی دنیای دیگری باشد یا نباشد، وصف حالمان را بشنوند و افتخار کنند که بعد از آن‌ها ارادۀ زنده‌ماندن کرده‌ایم.


شاید هم... و شاید... و باز شاید...


و اما مسئله همین زنده ماندن است. چه بخواهیم چه نخواهیم، دوست داشته باشیم یا نداشته باشیم، زنده‌ایم. گرچه به ‌شعلۀ شمع میان تندباد اعتمادی نیست، تا هست باید از آن نور گرفت، چرا که باز هم خواه و ناخواه خاموشی پیش روست.


خورشید هم خاموش خواهد شد، کائنات آرام خواهد گرفت، هستی به نیستی برمی‌گردد، و ابد و ازل، دو انتهای بردار، روزی به هم خواهند رسید. روزی که قطعاً هیچ‌کداممان آن را نخواهیم دید، ولی خواهد آمد. ولی الآن خورشید فروزان است، کائنات آرام و قرار ندارد، هستیم و نیستی دور هستند، و ابد و ازل، این آغاز و پایان، امروز نیستند.


و شاید هم... شاید هم امروز همان شروع دوباره برای آشنایی با آدمی تازه برای زندگی کردن باشد!

  • آرائیل

نظرات  (۱)

شاید هم امروز همان شروع دوباره برای آشنایی با آدمی تازه برای زندگی کردن باشد.شاید
پاسخ:
شاید...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی