زوال یک درخشش
دوشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۱۸ ب.ظ
ستاره تو افول کردهای؛ شبزدهای، به قعر درآمدهای و خود خبرت نیست. به زوال درافتادهای؛ پوسیدهای، به کام نیستی افتادهای و عین خیالت نیست. ستاره تو غروب کردهای و به توهمِ درخشش در اوجی موهومی.
تو راه گم کردهای، ستاره. ستارهی قطبی اوجتاب بودهای و راهنمای گمگشتگان طوفانزده، حال اما خود در اقیانوس بیکران آسمان کبود گم شدهای. هر ملاح اسیر طوفانی، هر ناخدای بیمناکی، هر آن که او گمشده بود، به افق تو را میجست تا به بندر برسد. حال اما در کدام دامنی؟
تو از اوج به زیر آمدی. دستی چیده است تو را و تو در این سبد نور نداری. تو آسمانزاده و بندِ زمین؟ قرار نبود مات بشوی و قرار نبود به خاک بیایی. قرار نبود تیره و تار بشوی.
ستاره تو از یاد درخشش چه خاطره داری؟
- ۹۷/۰۸/۱۴