ما ارث پدرمان را از بقیه طلب داریم.
دربارهی قضاوت دیگران میگویم: قبل از مبارزه با کسی، به خودت اعلام جنگ کن.
خیلیهایمان یکطرفه به قاضی میرویم. خودمان را صاحب حق میدانیم! «فقط من!» ورد زبانمان است! بقیه اشتباه میکنند! حق فقط با من است! من من من من...
طلبکاریمان از عالم و آدم تمامی ندارد. گاهی حتی فرق نمیکند، از مادر، پدر، فرزند، پدربزرگ و مادربزرگ، دوست و دشمن، آشنا و غریبه، از همه و همه طلبکاریم. «حق» خودمان را میخواهیم! فقط خودمان درست میگوییم! همهی آدمهای این کرهی خاکی چیزی به ما بدهکارند! همه باید تعهد بدهند کاستیهایشان در مقابل ما را جبران کنند! تعهد بدهند رفتارشان را با «ما» درست کنند!
ما آدمها خیلی عجیبیم.
خیلی وقتها، موقعی که در تنگنایی افتادهایم، خودمان را به بدترین شکل پست میکنیم و خفت میدهیم، بعد وقتی خرمان از پل گذشت، بادی به سینه میاندازیم و صدایمان را هم بالا میبریم.
عدهای هم هستند که وقتی یکی، دوبار جلویشان کوتاه بیایی و به اصطلاح حرمت نگه داری، طلبکارت میشوند و اعادهی حق میکنند! غافل از آنکه خودشان مدتهاست حق تو از حلقوم منحوسشان پایین میرود و لیوانی آب متبرک زمزم هم رویش پایین میدهند تا این لقمهی ناحق را بشورد و ببرد.
در کل بیایید طلبکار نباشیم! لطفاً! برای خودمان زندگی کنیم...
- ۹۵/۰۵/۲۲
اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید لطفا ابتدا وارد شوید، در غیر این صورت می توانید ثبت نام کنید.