کائنات؟
[چند روز پیش] میخواستم چیزی دربارهی کائنات و عالم بنویسم که خود گیتی یکی از آن شوخیهای ملیح و کوچکش را با من کرد؛ مثل همانهایی که تمام روز به کسی فکر میکنی و بعد توی خیابان راه میروی و ناگهان جلوی رویت ظاهر میشود! یا همان سریال ناشناخته و مهجوری که چند روز پیش ناگهان به خاطرت آمده بود و حالا بیهوا از شبکهی چهار پخش میشود! یا... حاشیه نرویم.
دنبال متن دقیق نقلقولی میگشتم به این مضمون که: «کائنات به ما عدالت بدهکار نیست» که در همین لحظه دوستی پیام فرستاد: «فقط یک حقیقت تغییرناپذیر در کائنات وجود داره و اون... ملاحته.» آنقدر برایم جالب بود که الان اصلاً یادم رفته چه میخواستم بگویم. میخواستم از چیزی گله کنم؟ یا از آن حرفهای گندهگنده بزنم؟ [یا الان که چند روز بعد ادامهی این مطلب را مینویسم] شاید هم فقط میخواستم بگویم زندگی گاهی خیلی عجیب میشود که شد.
هرچه که میخواستم بگویم مهم نیست، فقط اینکه ثانیه به ثانیهی حضورمان در اینجا پر از ناشناختههاست و هرچند دوران اکتشافات جغرافیایی نو به سر آمده، اکتشاف این ثانیهها تا ابد ادامه خواهد داشت.
و
1# گلودردی وحشتناک؛
2# خوابیدنی بیموقع؛
3# دوستانی که تا این وقت سحر بیدارند؛
4# لحظهی شروع کتاب جدید؛
5# صبحی که تازه شروع میشود؛
6# چای؟
- ۹۵/۰۱/۲۳